- P489-1590009690
- 31 اردیبهشت 1399 (99/02/31)
- 141 بار
تئوری محدودیت ها
یکی از متدولوژی های بهبود است که مکانیزم ساده ولی حیاتی دارد. این تئوری بر این اصل استوار است که اگر می خواهید در خط تولید یا سازمان خود بهبود ایجاد کنید باید ضعیفترین عضو را انتخاب کنید در غیر اینصورت بهبود سایر موارد تاثیری در راندمان کل نمی گذارد. معمولا در شرکتها به عکس است و بیشتر تمرکز و هزینه را صرف پیشرفته ترین واحدهای خود می کنند. مثلا تحقیق و توسعه و یا مهندسی. در حالی که در اکثر آنها بخشهای تولیدی یا تحویل یا انبارش محدودیتهای سازمان هستند. آنها پیوسته برای بخشهایی که گل سرسبد هستند انرژی میگذارند اما مثلا نصاب، راننده، بخش مالی یا سایر بخشهایی که گلوگاه هستند و به آنها توجهی نمی شود کل زحمات را خنثی می کنند. زمانی که گلوگاه سیستم را شناسایی کردید و آن را بهبود دادید در کل مجموعه بهبود حاصل می شود ولی در چرخه بعدی گلوگاه جدیدی در جای دیگر ایجاد می شود که باید آن را بهبود بدهید.